سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دلنوشته

برگ ریز درختان را از خدا می خواستم
تا خش خش مرگشان در زیر پاهایمان را
خاطره کنم
چه می دانستم پاییز موسم رفتن است
بیگانه از هر کس
و آشنای با تو
غم بی کسی نداشتم که تو بودی
چه می دانستم پاییز موسم رفتن است
خیال ساختن آتشم نبود در همه سرمای سال
تو بودی
گرم بودی! گرم تر از روزهای تابستان
چه می دانستم پاییز موسم رفتن است
چه می دانستم بعد تو پاییز فصل مردن است
چه می دانستم
....
کاش همیشگی بود تا


نوشته شده در یکشنبه 91/2/24ساعت 9:46 صبح توسط فاطمه عقابی نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:



فال - قیمت خودرو - خرید vpn - بازمانده